مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

دختری همتای خورشید

حرف های بزرگ

سلام فقط اومدم چند تا از حرف هات رو بنویسم و برم خونه مامان جی بودیم من داشتم برات شعر حاجی فیروز رو میخوندم گفتم همشهری من سلام علیکم مامان جی گفت ارباب خودم سامبولی بلیکم تو ماااااااااااماااااااااااااااااااااااان  مامان جی بلد نیست   خونه مادر بودیم برگشتی بهش گفتی مامان جون بعد خودت میگی : منو ببین به مادر میگم مامان جون   امروز صبح داشتیم صبحونه میخوردیم وقتی من شیرم تموم شد برگشتی میگی همه شو خوردی خوب حالا برو مدرسه ولی خودت اصلا یه ذره هم نخوردی فکر کنم نمیخوای بری مدرسه   داشتی شیطنت میکردی من فقط نگات کردم میگی تو تلویزیونت رو ببین به من چی کار داری گفتی زنگ بزن با بابا حرف بزنم همین ک...
7 بهمن 1392
1